http://saj313.ParsiBlog.com | ||
نامه ای برای تو این ترانه بوی نان نمی دهد بوی حرف دیگران نمی دهد سفره ی دلم دوباره باز شد سفره ای که بوی نان نمی دهد نامه ای که ساده و صمیمی است بوی شعر و داستان نمی دهد ...... با سلام وآرزوی طول عمر که زمانه این زمان نمی دهد کاش این زمانه زیر و رو شود روی خوش به ما نشان نمی دهد یک وجب زمین برای باغچه یک دریچه اسمان نمی دهد فرصتی برای دوست داشتن نوبتی به عاشقان نمی دهد هیچ کس به غیر ناسزا تو را هدیه ای به رایگان نمی دهد کس ز فرط های و هوی گرگ و میش دل به هی هی شبان نمی دهد جز دلت که قطره ای است بیکران کس نشان زبیکران نمی دهد عشق نام بی نشانه است و کس نام دیگری بدان نمی دهد جزتو هیچ میزبان مهربان نان و گل به میهمان نمی دهد نا امیدم از زمین و از زمان پاسخم نه این، نه آن نمی دهد پاره های این دل شکسته را گریه هم دوباره جان نمی دهد
خواستم که با تو درد دل کنم گریه ام ولی امان نمی دهد
پنجره در انتهای کوچه شب، زیر پنجره قومی نشسته خیره به تصویر پنجره این سوی شیشه ، شیون باران وخشم باد در پشت شیشه بغض گلو گیر پنجره اصرار پشت پنجره ی گفتگو بس است دستی برآوردیم به تغییر پنجره ا آنکه طرح پنجره ای نو در افکنیم دیوار ماند و حسرت تصویر پنجره ما خواب دیده ایم که دیوار شیشه است اینک رسیده ایم به تعبیر پنجره تا آفتاب را به غنیمت بیاوریم یک ذره راه مانده به تسخیر پنجره جز با کلید ناخن ما وا نمی شود قفل بزرگ بسته به زنجیره پنجره
[ شنبه 90/4/18 ] [ 10:31 صبح ] [ میم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |